I L O V E Y O U
به جان ثانیه هایی که در فراق چشمانت می گذرند ، دل کوچکم تنگ نگاه توست . فارغ از هرگونه آز و ناز میخواهم تو را / گر نباشم در جهان هم باز میخواهم تو را . این بار تو بگو دوستت دارم ، نترس ، من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید . گاهی اوقات همینی که هستی را دوست دارم وگرنه بهتر از این را همه دوست دارند .
وقتی احساس کنم نیمه ای از جان منی / بی تو هرجا بروم باز وجودم تنهاست .
ما بخار شیشه ایم ، نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا موکول کرد با من بمان ، نه برای اینکه در دنیای بی رحم تنها نباشم ، با من بمان تا در دنیای بی رحم تنهاییم ، تنهاترین باشی . دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم / در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم . ای عزیزی که فلک کرده مرا از تو جدا / از کجا غنچه بچینم که دهد بوی تو را . اینجا رادیو “دل” است ، صدای مرا از عمق “قلبم” میشنوید ، این یک اس ام اس نیست ، یک احساس پاک است . از کلام دلنشینت مست و شیدا می شوم / با نگاه نازنینت در تو پیدا می شوم / هر شب و روز جلوه گر در سجده گاهم می شوی / در حریم ساحل عشق ، موج دریا می شوم .
نمیدانم ! دل من نازک است یا چشمان تو تیز ، هرچه نگاه به تو میدوزم بند دلم پاره میشه !
گاهی اوقات همینی که هستی را دوست دارم وگرنه بهتر از این را همه دوست دارند .
توی دنیا آدمهای زیادی روی تخت های دو نفره میخوابن ، اما قشنگتر اینه که بعضی آدم ها روی تختهای یه نفره بیاد هم بیدارن . خورشیدی و گرمای محبت در دست / با آمدن تو ماه چشمش را بست / با سرعت نور سمت تو می آیم / وقتی که چراغ چشمهایت سبز است . اگر ای دوست تحمل بنمایی ، همچو خاری که شود همدم گل ، با تو تا مرز شکفتن ، با تو تا سبز شدن ، آن طرف تر حتی ، با تو تا زرد شدن می مانم
امواج نگاهت اعتیاد آور بود / زیبایی تو فراتر از باور بود / در قاب نگاه چشم من لبخندت / لبخند ژوکوند ، بلکه زیباتر بود .
در دیده ی تو رمز نهانی پیداست / در جام نگاه تو جهانی پیداست / کس ره نبرد درون آن قلعه ی راز / کز بام و برش تیر و کمانی پیداست .
گر فراموشت کنم بر من حرام است زندگی / من تو را با جان خریدم کی فراموشت کنم ز روزی که یکی دلم را برده / تب دارم مثل طفل سرما خورده / گفتارم شعر ، شعرهایم هذیان / دکتر جان بنده زنده ام یا مرده ؟ با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است / فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است / چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود / گیرم که برکه ای ، نفسی عاشقت شده است .
به دل میگم شب یا سحر یادش نکن / دلم میگه دیونشم ، تو هم فراموشش نکن . با مداد كودكی مینویسم دلتنگتم چون هیچگاه كودكی دروغ نمیگوید
دیشب زغمت خیمه به میخانه زدم.بایادغمت بوسه به پیمانه زدم.درساغرخودجلوه چشمان تودیدم دیوانه شدم مشت به پیمانه زدم
ر زندگی زخمهایی هست که تو باید بوس کنی تا خوب بشن . . .
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 14:3 :: نويسنده : Stanza
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان |
||
|